بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
صبا بگو که چهها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید
ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
غزلی از دیوان حافظ
کلمات کلیدی:
اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کامل ترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هدیه الهی» معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است. از انحرافات و یا افراط و تفریط هایی که پیرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریح قانون، حد و مرزی متناسب با غرایز انسانی را در نظر گرفته است. در حجاب اسلامی، سهل انگاری های مضر و سختگیری های بی مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامی آن گونه که غرب تبلیغ می کند، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. با توجه به غریزه قدرتمند جنسی، احکام و دستورهای اسلام، تدابیری است که خداوند برای تعدیل و رام کردن و همچنین ارضای صحیح این غریزه، تشریح فرموده است.
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است . در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه " ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است . بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار میبردیم . زیرا معنی شایع لغت حجاب پرده است ، و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود .
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند . زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست . در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد.پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد . آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و حدود این پوشش در قرآن و منابع سنت ذکر شده است . آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد . آیهای که در آن ، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام .
میدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود : «یا نساء النبی لستن کأحد من النساء »یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانههای خود بمانند ، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است . قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر میگوید : « و قرن فی بیوتکن »یعنی در خانههای خود بمانید . اسلام میخواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند ، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانکه میدانیم یکی از " امهات المؤمنین " ( عایشه ) که از این دستور تخلف کرد ، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد .
به هر حال آیهای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه 54 از سوره احزاب است که میفرماید : " « و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب »" . یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید . در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد ، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است ، نه آیات سوره نور که میفرماید : « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن » یا آیه سوره احزاب که میفرماید : « یدنین علیهن من جلابیبهن »- الی آخر .
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل مینگرد جواب میدهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع میباشند . درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان میشود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهرهکشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفعتر است . به قول ویل دورانت.دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است .
پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است . از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود . فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او . حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیز دل ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند .
قرآن در آیه 30 سوره نور می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون »" ""بگو به مؤمنین که چشمها را فرو خوابانند و دامنهای خودشان را حفظ کنند ، این برای آنها پاکتر و پاکیزهتر است ، یعنی این دستورهای عفاف به منظور پاکیزگی داده شده است و خدا داناست به آنچه که شما انجام میدهید"" . مفسرین راجع به این " « یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم » " خیلی بحث کردهاند . بعضی اعتقادشان این است که این دو جمله مربوط به ستر عورت است ، چون یکی از واجباتی که ما در اسلام داریم این است که چه بر مرد و چه بر زن واجب است که عورت خود را از غیر همسر خود بپوشانند . ستر عورت بر مرد و بر زن هر دو واجب است . غیر از زن و شوهر که نسبت به عورات یکدیگر محرم هستند ، دیگر هیچ کس نسبت به عورت دیگری محرم نیست . پدر و مادر نسبت به پسر و دختر خودشان و برادرها نسبت به یکدیگر و خواهرها نسبت به یکدیگر محرم نیستند . واجب است پوشاندن عورت و حرام است نظر کردن به عورت غیر . این از مسلمات دین مقدس اسلام است .
این آیه شامل چند نکته است:
1--هر مسلمان، چه مرد و چه زن باید از چشم چرانی و نظربازی اجتناب کند.
2-مسلمان خواه مرد یا زن، باید پاگدامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشاند.
3-زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.
4-دو استثناء برای لزوم پوشش زن ذکر شده که یکی با جمله «ولایبدین زینتهن الا ماظهر منها» بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جمله «و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن ...» ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عده خاصی تجویز می کند. قرآن به دنبال ستر عورت می فرماید: «ذلک ازکی لکم» یعنی این برای ایشان پاکیزه تر است، پوشیدن عورت یک نظافت و پاکی روح است از اینکه بشر دائما درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد. قرآن با این جمله می خواهد فلسفه و منطق این کار را بیان کند، در حقیقت می خواهد پاسخی به اهل جاهلیت قدیم و جدید بدهد که این ممنوعیتها را بی منطق و تابو نخوانند متوجه آثار و منطق آن باشند، خدا بدانچه می کند، آگاه است. سپس در آیه بعد می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضفن من ابصارهن و یحفظن فروجهن» عینا همان دو تکلیف: ترک نظر و پاکدامنی (پوشاندن عورت) را که برای مردان بیان نمود، برای زنان هم ذکر می کند. از اینجا روشن می شود که هدف از این دستورات رعایت مصالح بشر است خواه زن باشد یا مرد. قوانین اسلام بر پایه تبعیض و تفاوت میان زن و مرد بنا نشده است والا می باید همه این تکالیف را برای زن قائل شود و برای مرد هیچ وظیفه ای مقرر ندارد.
اگر می بینیم که وظیفه پوشش به زن اختصاص یافته از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهرا به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است عملا مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند، زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خود نمایی و برعکس تمایل زن بیشتر به خودنمایی است نه به چشم چرانی. تمایل مرد به چشم چرانی بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و تمایل به چشم چرانی کمتر در زنان وجود دارد، لهذا مردان کمتر تمایل به خودنمایی دارند و به همین جهت تبرج از مختصات زنان است. زن دو نوع لباس دارد یکی لباس بیرون و دیگری لباس داخل منزل. آنچه اجازه داده شده این است که زنان سالخورده می توانند لباس رو را دربیاورند ولی در عین حال به آنها اجازه خودنمایی و خودآرایی داده نشده است.
قرآن « ذلک ازکی لهم »" را بیان میکند ، میگوید این دستور باز برای پاک بودن روح شماست . فلسفه این مطلب این است که اسلام نمیخواهد در مردم بیش از آن اندازهای که طبیعت از ارضای غریزه جنسی اقتضا میکند موجبات اشتغال خاطر ، اشتغال ذهن و تهییج شهوت را فراهم کند . هر چه را که انسان نمیبیند دربارهاش هم نمیاندیشد . مردم به دلیل اینکه همیشه عوراتشان از یکدیگر پوشیده است البته در سنت اسلامی نه در سنت فرنگی هیچوقت اتفاق نمیافتد که کسی درباره عورت دیگری بیندیشد . فکر انسان ، مغز انسان ، قلب انسان ، اندیشه انسان ، مقدستر و منزهتر از این است که درباره این جور مسائل بیندیشد و ضرورتی ندارد که در این باره بیندیشد . برای اینکه قلبهای شما ، فکرهای شما و مغزهای شما پاک باشد که درباره این جور مسائل نیندیشید که عورت فلان کس اینجور است و عورت دیگری اینجور است و هرگز چنین چیزی نباشد ( اسلام دستور به ستر عورت داده است ) و چقدر هم از این جهت نتیجه گرفته است .
نتیجه ، همین است که ذهن و فکر اتباع خودش را همیشه پاک و عالی و برتر از این نگه داشته که در این باره اساسا بیندیشند . از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر را بیشتر مراعات کند پسندیده تر است و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت درباره وجه و کفین و غیره داده شده است این اصل کلی اخلاقی و منزلی را نباید از یاد ببرد. در سوره احزاب نیز خداوند متذکر می شود که وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی کنند متعرض آنها شوند. مطلبی که از آیه 59 سوره احزاب درک می شود و یک حقیقت جاودانی است این است که زن مسلمان باید آن چنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود و در این وقت است که بیماردلان که دنبال شکار می گردند مأیوس می گردند و فکر بهره کشی از آنها در مخیله شان خطور نمی کند.
کلمات کلیدی:
رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله : إنَّما مَثَلُ أهلِ بَیتی فیکُم مَثَلُ بابِ حِطَّةٍ فی بَنی إسرائیلَ ، مَن دَخَلَهُ غُفِرَ لَهُ .
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله : مَثَل اهل بیت من در میان شما همچون «باب حطّة» است در میان بنى اسرائیل. هر کس از آن درآید آمرزیده شود.
الإمام الباقر علیهالسلام : نَحنُ بابُ حِطَّتِکُم .
امام باقر علیهالسلام : ما «باب حطّة» شما هستیم.
منبع:
http://hadithlib.com/Books
کلمات کلیدی:
زندگینامه حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام)
نام: على بن الحسین .
کنیه: ابوالحسن و ابومحمد.
القاب: زین العابدین، سید الساجدین، سجّاد، زکىّ، امین و ذوالثفنات.
به خاطر عبادت زیاد و سجدههاى طولانىِ امام زین العابدین (ع)، پینهاى در پیشانىاش بسته بود. از این رو، به وى «ذوالثفنات» لقب دادند.
منصب: معصوم ششم و امام چهارم شیعیان.
تاریخ ولادت: نیمه جمادى الثانى سال 38.
در مورد تاریخ ولادت آن حضرت، اختلاف است. غیر از تاریخ مزبور، مورخان روز و ماه ولادت آن حضرت را، پنجم شعبان یا نیمه جمادى الاولى یا هفتم شعبان و یا نهم شعبان ذکر کردهاند. در مورد سال ولادت آن حضرت نیز برخى سال 37 و برخى سال 36 هجرى را ثبت کردهاند.
امام زین العابدین (ع) دو سال پیش از شهادت امیر المؤمنین، على بن ابىطالب(ع) چشم به جهان گشود. محل تولد:مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى). برخى مورّخان گفته اند که محل تولد آن حضرت در کوفه بوده است؛ زیرا در آن هنگام، همه افراد خانواده امام على (ع) در کوفه به سر مىبردند. نسب پدرى: امام حسین بن على بن ابىطالب (ع). نام مادر: شهربانو، یا شاه زنان، دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه از سلسلهساسانیان در ایران که در زمان خلافت امام على (ع) (و به قولى در عصر خلافت عمر یا عثمان) به اسارت مسلمانان در آمده و با اختیار خویش، همسرىِ امامحسین (ع) را پذیرفت. این بانوى بزرگ در ایام نوزادى امام زین العابدین(ع) درگذشت. مدت امامت: از زمان شهادت پدر بزرگوارش امام حسین (ع)، در محرم سال 61 تا محرم سال 95 هجرى، به مدت 34 سال. تاریخ و سبب شهادت: دوازدهم (یا هیجدهم یا بیست و پنجم) محرم سال 95 (یا 94) هجرى، در سن 55 سالگى، به خاطر زهرى که ولید بن عبدالملک به آن حضرت خورانید. محل دفن: قبرستان بقیع، در مدینه مشرفه، در جوار قبر عمویش، امام حسن مجتبى (ع). هم اکنون قبور مشرفه چهار امام معصوم(ع)، امام حسن مجتبى(ع)، امام زینالعابدین(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) در کنار هم مىباشد. همسران: فاطمه، دختر امام حسن مجتبى و چند ام ولد. فرزندان: الف) پسران: 1. امام محمد باقر (ع). 2. زید شهید. 3. عبدالله باهر. 4. عمر أشرف. 5. حسین اکبر. 6. عبدالرحمن. 7. عبید الله. 8. سلیمان. 9. حسن. 10. حسین اصغر. 11. علىاصغر. 12. محمد اصغر. ب) دختران 1. خدیجه. 2. فاطمه. 3. علیّه. 4. ام کلثوم. اصحاب و یاران : اسامى تعداد زیادى از مؤمنان، شیعیان و محبان اهل بیت(ع) در زمره اصحاب و یاران امام زین العابدین (ع) آمده است که در این جا به نام برخى از آنان اشاره مىگردد:
زمامداران معاصر: از میان زمامداران فوق، ردیفهاى اول و دوم از خاندان بنى هاشم، سوم، چهارم و پنجم از خاندان بنىامیه و از تیره ابوسفیان، ششم از آل زبیر و هفتم، هشتم و نهم از خاندان بنىامیه و از تیره حکم بن عاص هستند.از میان آنان امام على بن ابىطالب(ع) دادگرترین و شایستهترین فردى بود که پس از پیامبر اکرم (ص) به زمامدارى مردم رسید. زمامدارىِ کوتاه مدت وى الگو و سرمشق همه حکومتهاى صالحى است که پس از او پدید آمده و یا در آینده محقق مىگردند. رویدادهاى مهم: 1. وفات شهربانو، مادر امام زین العابدین (ع) به هنگام تولد آن حضرت، در سال 38 هجرى. 2. شهادت امام على (ع) در دو سالگى و شهادت امام حسن مجتبى (ع) در سیزده سالگىِ امام زین العابدین (ع). 3. همراهىِ امام زین العابدین (ع) با پدرش، امام حسین (ع)، در عدم بیعت با یزیدبن معاویه و حرکت اعتراضآمیز از مدینه به مکه، در رجب سال 60 هجرى. 4. همراهىِ امام سجاد (ع) با کاروان حسینى در حرکت از مکه به کربلا، درذىحجه سال 60 هجرى. 5. حضور امام زین العابدین در نهضت خونین کربلا، در سن 23 سالگى. 6. ابتلاى امام زین العابدین (ع) به بیمارىِ شدید، در روز عاشورا، و عدم توانایىِ جهاد در راه خدا. 7. تحمل مصیبت شهادت امام حسین (ع) و یاران و اصحاب آن حضرت، از سوى امام زین العابدین(ع) در روز عاشورا. 8. جنایتهاى لشکریان یزید در جدا کردن سرها از بدن شهدا و بر نیزه کردن آنها، اسب دوانى بر بدنهاى شهدا و غارت و آتش زدن خیمهها پس از شهادت امامحسین (ع)، در عصر عاشورا. 9. آغاز اسارت امام زین العابدین (ع) و سایر بازماندگان قافله حسینى به دست لشکریان عمر بن سعد از عصر روز عاشورا. 10. تحمل سختىها و مشقتهاى امام زین العابدین(ع) و دیگر بازماندگان در اسارت، کوفه و شام. 11. خطبه خواندن امام سجاد(ع) براى اهالى کوفه، در حالى که در غل و زنجیر و اسارت دشمنان بود. 12. خطبه خواندن امام سجاد(ع)، در مجلس بزرگ مسجد اموىِ شام، در حضور یزید و تأثیر شگفت آن بر شامیان. 13. بازگشت امام زین العابدین(ع) به همراه سایر بازماندگان نهضت کربلا از اسارت کوفه و شام به مدینة الرسول(ص). 14. حزن شدید و گریههاى طولانىِ امام سجاد(ع) در مصیبت شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت آن حضرت. 15. قیام مردم مدینه بر ضد یزید بن معاویه و اخراج بنى امیه از این شهر و وقوع نبردى خونین در این واقعه (معروف به واقعه حره)، در سال 63 هجرى. 16. شکست مقاومت اهالىِ مدینه در برابر لشکریان شام، و کشتار فجیع سپاهیان یزید به سرکردگىِ مسلم بن عقبه، در مدینه، و محفوظ و مصون ماندن امام زینالعابدین(ع) و خانواده او از این کشتار. 17. قیام عبدالله بن زبیر در مکه بر ضد بنى امیه و تصرف حجاز (مکه و مدینه) و برخى از سرزمینهاى اسلامى، در سال 64 هجرى. 18. فشار و سختگیرىِ آل زبیر بر خاندان امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع). 19. قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى، در کوفه، بر ضد بنى امیه براى خونخواهى از قاتلان امام حسین (ع). 20. مجازات قاتلان امام حسین (ع) توسط مختار بن ابى عبیده و شادمانىِ امام زینالعابدین (ع) و سایر اهل بیت(ع) از کردار مختار. 21. شهادت امام زین العابدین (ع)، در دوازدهم (یا 18 و یا 25) محرم سال 95 هجرى، به وسیله زهرى که ولید بن عبدالملک به آن حضرت خورانیده بود. 22. به خاک سپردن بدن مطهر امام زین العابدین (ع)، در قبرستان بقیع، در جوار قبر عمویش، حضرت امام حسن مجتبى (ع)، زیر قبه مقبره عباس بن عبدالمطلب. برگرفته شده از کتاب " خاندان عصمت علیهم السلام " تالیف سید تقى واردى
|
|
|
|||
|
کلمات کلیدی:
این صلوات در مصباح المتهجد و کتاب های دیگر آمده است .
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ
درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان
وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلمُحَمَّدٍ
و معدن دانش و خاندان وحى خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
الْفُلْکِ الْجارِیَةِ، فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها، وَیَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا،
کشتى جارى در اقیانوسهاى بیکران ایمن شود هر که سوار آن کشى گردد و غرق شود کسى که آن را واگذارد،
الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَالّلازِمُ لَهُمْلاحِقٌ،
هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، الْکَهْفِ الْحَصینِ
ولى ملازم ایشان حق خواهد رسید خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پناهگاه محکم
وَغِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ، وَمَلْجَأِ الْهارِبینَ، وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ،
و فریادرس بیچاره درمانده و پناه گریختگان و دستاویز محکم براى وسیلهجویان
اَللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً،
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد درود بسیارى که موجب خوشنودى ایشان گردد
وَلِحَقِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَدآءً وَقَضآءً، بِحَوْلٍ مِنْکَ وَقُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ
حق محمد و آل محمد اداء گشته و انجام وظیفه ما شده و باشد به جنبش و نیروى تو ای پروردگار عالمیان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، الطَّیِّبینَ الْأَبْرارِ الْأَخْیارِ،
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پاکان نیکوکار اى پروردگار جهانیان برگزیده
الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ،
آن کسانىکه حقوقشان را واجب کردى و اطاعت و دوستیشان را فرض نمودى
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ، وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِکَ
و آباد کن دل مرا به اطاعت خود و به وسیله نافرمانیت رسوایم مکن
وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ
و روزى من گردان که کمک مالى دهم بر کسىکه روزیت را بر او تنگ کردى
بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ،
بوسیله آنچه بر من فراخ گرداندى از فضل خویش
وَ نَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِکَ، وَاَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّکَ،
و گستردى بر من از عدل خویش و مرا در زیر سایهات زنده داشتى
وَهذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ،
و این ماه پیمبرت و آقاى رسولانت
شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ،
ماه شعبان است که اطراف آن را به رحمت و خوشنودى خود پوشاندى
الَّذى کانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمَ،
آن ماهى که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم کوشش بسیار داشت
یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَقِیامِهِ،فى لَیالیهِ وَاَیَّامِهِ،
در روزه و شب زندهداریش هم در شبها و هم در روزهایش
بُخُوعاً لَکَ فى اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ، اِلى مَحَلِ حِمامِهِ،
بخاطر فروتنى در برابر تو در مورد گرامى داشتن و بزرگداشتنش همچنان تا هنگام مرگش
اَللّهُمَّ فَاَعِنَّا عَلَى الْأِسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ، وَنَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ،
خدایا پس ما را کمک ده تا روش او را در این ماه پیروى کنیم و به شفاعتى که نزد او است برسیم
اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَطَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً، وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً،
خدایا قرار ده او را براى من شفیعى پذیرفته و راهى بسویت که همواره باشد و مرا پیرو او گردان
حَتّى اَلْقاکَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى راضِیاً، وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً،
تا به جایى که در روز قیامت تو را در حالى دیدار کنم که از من خوشنود باشى و گناهانم را نادیدهگیرى
قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ،
و براى من واجب کردهباشى از جانب خود رحمت و خوشنودى را
وَاَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِ وَمَحَلَّ الْأَخْیارِ،
و مرا در خانه همیشگى (بهشت جاویدان) و منزلگاه نیکان فرود آرى
مفاتیح الجنان اعمال ماه معظم شعبان و وسائل الشیعه ، ج 10 ، ص 492 ، باب 28 ، و مصباح المتهجد ، ص28
کلمات کلیدی:
بعضی از اعمال مشترک این ماه:
1.هر روز هفتاد مرتبه بگوید: أًستَغفِرُاللهَ وَ أَسأَلُهُ التَّوبَهَ
2. هر روز هفتاد مرتبه بخواند: أَستَغفِرُاللهَ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ الحَیُّ القَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیه
توجه: در بعضی روایات الحیُّ القَیُّومُ پیش از الرَّحمنُ الرَّحیمُ است، و عمل به هر دو خوب است و از روایات استفاده میشود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است، و هر که در هر روز این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند، مانند این است که در ماههای دیگر هفتاد هزار مرتبه استغفار نماید.
3.در این ماه صدقه بدهد، گرچه نصف دانه ی خرمایی باشد، تا حقتعالی بدن او را بر آتش دوزخ حرام کند.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که از وجود مبارک ایشان درباره ی فضیلت روزه ی ماه رجب سؤال کردند.
فرمود: چرا از روزه ی شعبان غافل هستید؟
راوی عرض کرد: یا ابن رسولالله! کسی که یک روز از ماه شعبان را روزه بدارد، چه ثوابی دارد؟
فرمود: به خدا سوگند بهشت پاداش آن است.
عرض کرد :یا ابن رسولالله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟
فرمود: صدقه و استغفار، هر که در ماه شعبان صدقه دهد حقتعالی آن را رشد و نموّ دهد همانگونه که یکی از شما بچّه شترش را رشد میدهد، تا آن که در قیامت، در حالی که به اندازه ی کوه احد شده باشد به صاحبش باز گردد.
4. در تمام این ماه هزار مرتبه بگوید:
لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ لا نَعْبُدُ إِلّا إیّاهٌ مٌخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
معبودی جز خدا نیست، و نپرستیم جز او را، در حالی که دین را برای او خالص کردیم، گرچه مشرکان را خوش نیاید
توجه: روایت است که این ذکر، پاداش بسیاری دارد، از جمله اینکه در نامه ی عملش عبادت هزار ساله بنویسند.
5. در هر پنجشنبه ی این ماه، دو رکعت نماز بجا آورد. در هر رکعت پس از سوره ی مبارکه حمد صد مرتبه سوره مبارکه اخلاص خوانده و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد، تا حقتعالی هر حاجتی که در امر دین و دنیا دارد روا کند، و نیز روزه ی هر پنجشنبه این ماه فضیلت بسیار دارد.
توجه: روایت شده است که در هر پنجشنبه ی ماه شعبان آسمانها را زینت میکنند، پس ملائکه عرض میکنند:
خداوندا! روزهداران این روز را بیامرز، و دعای آنان را اجابت فرما.
در خبر نبوی است:
هر که روز دوشنبه و پنجشنبه ی شعبان را روزه بدارد، حقتعالی بیست حاجت از حوایج دنیا، و بیست حاجت از حوایج آخرت او را برآورد.
6. در این ماه بسیار صلوات فرستد.
مرجع: پایگاه "استاد حسین انصاریان" با اندکی تغییر در نگارش
کلمات کلیدی:
عزیزان حواسمان جمع باشد که ما مسافریم و هیچ مسافر عاقلی دل به مسافر خانه نمی بندد.البته می دانم که این حرفها تو این دور و زمانه خریدار ندارد. به قول بعضی ها اینها حرفهای 57 می باشد الان اگر شل حرکت کنی از قافله عقب می مانی. حالا کدام قافله, قافله بی خبرها, الکی خوشها . دوستان من بیائید امروز که روز بعثت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله ) هست از خدای متعال در خواست معرفت کنیم که اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنی رسولک فانک ام لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی
دراین مورد اگر حرفی دارید برای من ارسال کنید ممنون می شوم.
کلمات کلیدی: