می کشی آن تیغ ابرو را و غوغا می کنی
این جنایت نیست آیا آنچه با ما می کنی؟
مثل شاهان ستمگر می کشی بس نیستت؟
می نشینی کشته هایت را تماشا می کنی
هر که را کشتی به لبخندی لبش آراستست
خوب خود را در دل مقتول خود جا می کنی
دادگاهی در دلم دارم که قاضی چشم توست
حکم نا حق می دهی با تیغ اجرا می کنی
گردنم را می گذارم زیر تیغت لا اقل
وقت کشتن یک نگاهی سمت ما ها می کنی
(مرتضی جهانگیری )
کلمات کلیدی: